من به خال لبت، ای دوست! گرفتار شدم | چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم | |
فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم | همچو منصور خریدار سر دار شدم | |
غم دلدار، فکنده است به جانم شرری | که به جان آمدم و، شهرهٔ بازار شدم | |
در میخانه گشایید به رویم، شب و روز | که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم | |
جامهٔ زهد و ریا کندم و، بر تن کردم | خرقهٔ پیر خراباتی و، هشیار شدم | |
واعظ شهر، که از پند خود آزارم داد | از دم رِند میآلوده، مددکار شدم | |
بگذارید که از بتکده یادی بکنم | من که با دست بت میکده بیدار شدم |
حضرت امام هرگز سر شعر و شاعری نداشت و خود را به این پیشه سرگرم نساخته بود. آن عاشق صادق هرگاه از ادای وظیفه و رسالت خویش فراغتی حاصل کرده شرح درد مهجوری را در قالب الفاظ و کلمات موزون بر ورق پاره ای رقم زده است. تعابیر و اصطلاحاتی که در آثار منظوم حضرت امام آمده همانهاست که عارفان شاعر و شاعران عارف در اشعار خود آورده اند.
حضرت امام در دوران جوانی غزلیات فراوانی سروده بودند و آنها را در دفتری نیز گرد آورده بودند؛ متأسفانه در جریان سفرهای پیاپی، این دفتر مفقود گردید. پس از آن نیز سروده هایی از ایشان در دست بود که برخی به خط خود ایشان ثبت دفتر گردیده بود، و تعدادی نیز به وسیلۀ همسر گرامیشان استنساخ شده در دفترچه ای گردآوری شده بود؛ این دفتر نیز در جریان تغییر مکرر محل سکونتشان مفقود گردید. برخی از دستنوشته های باقیمانده، در پی هجوم مأموران ساواک به منزل و کتابخانۀ شخصی ایشان از دست رفت؛ اما نسخه ای چند از آثار منظوم قدیمی ایشان، که در دست ارادتمندان و دوستان آن حضرت چونان امانتی ارزشمند نگاهداری می شده، به تدریج برای «مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی» ارسال گردیده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حضرت امام بنا به خواهش و اصرار فراوان بانو فاطمۀ طباطبایی، همسر فرزند گرامی ایشان – حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی – اشعاری در قالبهای متنوع و با مضامین عرفانی سروده اند که خوشبختانه همۀ نسخه های خطی این سروده ها در این مؤسسه نگهداری می شود. تمامی این سروده ها در مجموعه دیوان امام گردآوری و به علاقمندان ادب و عرفان اسلامی تقدیم شده است.
نورالله محمدی نویسنده این اثر، پزشکی است که طی ۲۰ سال گذشته مشغول مداوای معتادان به مواد مخدر بوده است. او در این مدت، با بیماران صحبت کرده و علل گرایش آنها به این مواد را بررسی کرده است. او همچنین درباره دیدگاههای مختلف مردم درباره معتادان تحقیقاتی انجام داده که نتایجش در این کتاب درج شده است.
کتاب پیش رو در ۶ فصل تنظیم شده و نویسنده در هر یک از فصلها از دیدگاه ویژه ای به مقوله اعتیاد نگاه کرده است. در اولین فصل، به بررسی مناقشه برانگیز اصطلاحاتی چون اعتیاد، سوءمصرف مواد و نشانههای اعتیاد پرداخته شده است. در همین فصل بخش مفصلی به آراء و نظریههای متخصصان جامعه شناسی، روانشناسی و پزشکان درباره اعتیاد اختصاص دارد.
فصل دوم به پیشینه شناخت بشر و شیوههای استفاده اش از مواد مخدر و سپس پیشینه استفاده از مواد مخدر در ایران اختصاص دارد. دسترسی به دقیق ترین تاریخ و زمان مصرف مواد مخدر توسط بشر کار بسیار دشواری است. زیرا به درستی نمی توان تعریف اعتیاد و وابسته شدن به یک ماده در جهان امروز را برای تمامی اعصار بکار برد. در بخشهایی از تاریخ به ویژه در دورههای کهن، تدخین و دود دادن برخی گیاهان و استفاده از دود آنها از جمله آیینهای اجتماعی محسوب میشده است.
فصل سوم این اثر در پی معرفی صحیح از یک فرد معتاد است و در آن به سوال هم پاسخ داده میشود که معتاد، یک بیمار است یا بزهکار؟ در فصل چهارم هم درباره انواع مواد مخدر مطالبی ارائه می شود. مواد مخدر را می توان از جهات گوناگون طبقه بندی کرد. از جهت سریع الاثر بودن و انواعی که دوام بیشتری دارد، یا از جهت نحوه مصرف و استعمال. گروهی از مواد مخدر در موقعیت های مجاز و قانونی استفاده می شوند که در کتاب معرفی شده اند.
فصل پنجم یکی از مهمترین فصلهای این کتاب است. در واقع نویسنده در چهار فصل قبلی تلاش کرده شناخت جامع الاطرافی از اعتیاد و مصرف کننده مواد ارائه کند تا در فصل پنجم هنگام تبیین اصول درمان و شیوهها و برنامههای درمانی، فهم مطلب آسان تر صورت گیرد. در این فصل اصول حاکم بر روشهای درمان اعتیاد را مورد بازبینی قرارداده است. روشهای درمانی اعتیاد مسیر طولانی را پشت سرگذاشته و آنچه مسلم است با پیشرفت پزشکی و امکان بررسی دقیق و همه جانبه جسمی و روانی بشر، این روشها تکامل یافته و هر روز از نقائص آن کاسته می شود.
نویسنده اثر در فصل ششم مهمترین تجربیات علمی و عملی خود را که بیش از ۲۰ سال در امر درمان معتادان بوده به صورت پرسشهای کلیدی همراه با پاسخهای مختصر گرد آورده است.
این کتاب به تازگی با ۲۸۰ صفحه، شمارگان ۵ هزار نسخه و قیمت ۳۰۰ هزار ریال منتشر شده است.
ابوالقاسم فردوسی طوسی (۳۲۹ هجری قمری – ۴۱۶ هجری قمری)، شاعر حماسهسرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه، حماسهٔ ملی ایران، است. برخی فردوسی را بزرگترین سرایندهٔ پارسیگو دانستهاند که از شهرت جهانی برخوردار است. فردوسی را حکیم سخن و حکیم طوس گویند.
پژوهشگران سرودن شاهنامه را برپایهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی میدانند. تنها سرودهای که روشن شده از اوست، خود شاهنامه است. شاهنامه پرآوازهترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگترین نوشتههای ادبیات کهن پارسی است. فردوسی شاهنامه را در ۳۸۴ ه.ق، سه سال پیش از برتختنشستن محمود، بهپایان برد و در ۲۵ اسفند ۴۰۰ ه.ق برابر با ۸ مارس ۱۰۱۰ م، در هفتاد و یک سالگی، تحریر دوم را به انجام رساند.
سرودههای دیگری نیز به فردوسی منتسب شدهاند، که بیشترشان بیپایه هستند. نامورترین آنها به صورت مثنوی به نام یوسف و زلیخا است. سرودهٔ دیگری که از فردوسی دانسته شده، هجونامهای در نکوهش سلطان محمود غزنوی است. برابر کتابشناسی فردوسی و شاهنامه، گردآوری ایرج افشار، با بهشمارآوردن سرودههای منسوب به فردوسی مانند یوسف و زلیخا تا سال ۱۳۸۵، تعداد ۵۹۴۲ اثر گوناگون در این سالها نوشته شدهاست.
فردوسی دهقان و دهقانزاده بود. او آغاز زندگی را در روزگار سامانیان و همزمان با جنبش استقلالخواهی و هویتطلبی در میان ایرانیان سپری کرد. شاهان سامانی با پشتیبانی از زبان فارسی، عصری درخشان را برای پرورش زبان و اندیشهٔ ایرانی آماده ساختند و فردوسی در هنر سخنوری آشکارا وامدار گذشتگان خویش و همهٔ آنانی است که در سدههای سوم و چهارم هجری، زبان فارسی را به اوج رساندند و او با بهرهگیری از آن سرمایه، توانست مطالب خود را چنین درخشان بپردازد.
در نگاهی کلی دربارهٔ دانش و آموختههای فردوسی میتوان گفت او زبان عربی میدانست، اما در نثر و نظم عرب چیرگی نداشت. در «پیشگفتار بایسنقری» نام فردوسی با «حکیم» همراه است، که از دید برخی اشاره به حکمت خسروانی دارد. فردوسی در شاهنامه، فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند دادهاست. از شاهنامه برمیآید که فردوسی از آیینهای ایران باستان مانند زروانی، مهرپرستی و مزدیسنا اثر پذیرفته، هرچند برخی پژوهشگران سرچشمهٔ این اثرپذیریها را منابع کار فردوسی میدانند، که او به آنها بسیار وفادار بودهاست. همچنین، وی بهسبب خاستگاه دهقانی، با فرهنگ و آیینهای باستانی ایران آشنایی داشت و پس از آن نیز بر دامنهٔ این آگاهیها افزود، بهگونهایکه این دانستهها، جهانبینی شعری او را بنیان ریخت. آنچه که فردوسی به آن میپرداخت، جدای از جنبهٔ شعری، دانشورانه نیز بود؛ او افسانه ننوشت. فردوسی خرد را سرچشمه و سرمایهٔ تمام خوبیها میداند. او بر این باور است که آدمی با خرد، نیک و بد را از یکدیگر بازمیشناسد و از این راه به نیکبختی این جهان و رستگاری آن جهان میرسد. فردوسی با ریزبینی، منابع خود — که بیشترینِ آنها شاهنامهٔ ابومنصوری بود — را بررسی میکرد. او توانست از میان انبوه دانستههایی که در دسترس داشت، مطالبی را گزیده و گردآوری کند که در یاد ایرانیان، ترکان و هندیان زنده بماند.
شهر من! ای شهر پر آوای درد / ای نشان پایداری در نبرد!
زیر هر گامی شقایق کاشتیم / تا که این پرچم فرا افراشتیم
طراحی از الهام خلیلیان کتابدار کتابخانه
نام کامل: غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری
زمینه فعالیت: ریاضیات، اخترشناسی، شعر
فلسفه، دین، تاریخ،گاهشماری، موسیقی
تولد: 28 اردیبهشت سال 427 در نیشابور
درگذشت: 12 آذر سال 510 در نیشابور
محل زندگی: حیره، نیشابور
ملیت: ایرانی
در زمان حکومت: سلجوقیان
نام حکیم یا دانشمند عمرخیام نیشابوری به شکل کامل غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری) در 28 اردیبهشت 439 هجری در نیشابور متولد شد. همه چیزدان، فیلسوف، ریاضیدان، ستاره شناس و شاعر رباعی سرای ایرانی و بزرگترین دانشمند قرن پنجم در دوره ی سلجوقی بود.
خیام در زمان خود دارای مقام و شهرت بسیار بود و معاصران او همه وی را به لقب های بزرگی مانند امام، فیلسوف و حجة الحق ستوده اند. گرچه جایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست، ولی آوازه ی او مدیون نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. با وجود آنکه رباعیات خیام به بیشتر زبان های زنده برگردان شده، آوازه ی وی در غرب بیشتر مدیون ترجمه ی رباعیات او توسط ادوارد فیتزجرالد به زبان انگلیسی است.
او از بزرگترین دانشمندان عصر خود به حساب می آمد و دارای هوشی فوق العاده بوده و حافظه ای نیرومند و قوی داشت.
خیام در زادگاه خود علوم رایج آن دوران مانند فلسفه و ریاضیات را آموخت. عده ای از مورخان او را شاگرد ابن سینا می دانند. اما از نظر زمانی تناقض های زیادی در این ادعا وجود دارد او از شاگردان امام موفق نیشابوری بود. خیام پس از تحصیل علوم فلسفه، ستاره شناسی و حدیث و تفسیر در سال 561 هجری به سمرقند نقل مکان کرد و اولین کتاب جبر خود را زیر نظر قاضی القضات سمرقند تالیف نمود.
خیام در دوران جوانی به فراگیری علم و دانش پرداخت به طوری که در فلسفه، نجوم و ریاضی به مقامات بلندی رسید و در علم طب نیز مهارت داشت به طوری که گفته شده او سلطان سنجر را که در زمان کودکی به مرض آبله گرفتار شده بود معالجه کرده است.
شهرت خیام گرچه بیشتر به شاعری است اما در واقع خیام فیلسوف و ریاضیدانی بود که به آثار ابوعلی سیناپرداخت و یکی از خطبه های معروف او را در باب یکتایی خداوند به فارسی ترجمه کرد. اولین اشاره ای که به شعر خیام شده، 100 سال پس از مرگ اوست.
او به دو زبان فارسی و عربی هم شعر می سرود و در علوم مختلف کتاب های با ارزشی نوشته است.
در زمان حیات خیام حوادث مهمی به وقوع پیوست از جمله جنگ های صلیبی، سقوط دولت آل بویه، قیام دولت آل سلجوقی. خیام بیشتر عمر خود را در شهر نیشابور گذراند و در طی دوران حیات خود فقط دو بار از نیشابور خارج شد. سفر اول برای انجام دادن مراسم حج و سفر دوم به شهر ری و بخارا بوده است.
خیام در علم نجوم مهارت داشت به طوری که گروهی از منجمین در ساختن رصدخانه سلطان ملکشاه سلجوقی با او همکاری کردند.
وی به درخواست سلطان ملکشاه سلجوقی تصمیم به اصلاح تقویم گرفت که به تقویم جلالی معروف است.
خیام منجم بود و تقویم امروز ایرانی، حاصل محاسباتی است که او و عده ای از دانشمندانی دیگر، در زمان جلال الدین ملک شاه سلجوقی انجام دادند و به نام وی تقویم جلالی خوانده می شود. خیام در باره ی چگونگی محاسبات نجومی خود رساله ای هم نوشته است. خیام علاوه بر ریاضی و نجوم، در فلسفه، تاریخ جهان،زبانشناسی و فقه تبحر داشت. علوم و فلسفه یونان را تدریس می کرد و دانشجویان را به ورزش جسمانی و پرورش نفس تشویق می کرد. به همین دلیل، بسیاری از صوفیان و عارفان زمان، او را به خود نزدیک می دانستند.
از آثار معروف فارسی منسوب به عمرخیام، رساله نوروز نامه است که با نثری ساده و شیوا، پیدایی نوروز و آداب برگزاری آن را در دربار ساسانیان بازگو کرده. او در این رساله با شیفتگی تمام درباره آیین جهانداری شاهنشاهان کهن ایرانی و پیشه ها و دانش هایی که مورد توجه آنان بوده سخن گفته است.
ریاضیات
پیش از کشف رساله ی خیام در جبر، شهرت او در مشرقزمین به واسطه ی اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب به واسطه ی ترجمه ی رباعیاتش بوده است. اگر چه کارهای خیام در ریاضیات (به ویژه در جبر) به صورت منبع دست اول در بین ریاضیدانان اروپایی سده ی ۱۹ میلادی مورد استفاده نبوده است، می توان رد پای خیام را به واسطه ی طوسی در پیشرفت ریاضیات در اروپا دنبال کرد. کهن ترین کتابی که از خیام نامی به میان آورده و نویسنده ی آن هم دوره ی خیام بوده، نظامی عروضی مؤلف چهار مقاله است؛ ولی او خیام را در ردیف منجمین ذکر می کند و اسمی از رباعیات او نمی آورد.
او نخستین کسی بود که نشان داد معادله ی درجه ی سوم ممکن است دارای بیش از یک پاسخ باشد یا این که اصلاً جوابی نداشته باشند. «آنچه که در هر حالت پنداشته شده رخ می دهد بستگی به این دارد که آن مقاطع مخروطی که او از آنها استفاده می کند در هیچ نقطه یکدیگر را برش ندهند، یا در یک یا دو نقطه یکدیگر را برش ندهند.».
یکی دیگر از آثار ریاضی خیام رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس است. او در این کتاب اصول موضوعه ی هندسه ی اقلیدسی اصل موضوعه ی پنجم اقلیدس را درباره ی قضیه ی خطوط متوازی که شالوده ی هندسه ی اقلیدسی است، مورد مطالعه قرار داد و اصل پنجم را اثبات کرد.
فلسفه
تاکنون از خیام پنج رساله فلسفی یافت شده است که عبارتند از: فی الکون و التکلیف، فی الوجود، الضیاء العقلی فی موضوع العلم الکلی، الجواب عن ثلاث مسائل؛ ضروره التضاد فی العالم و الجبر و البقا و در علم کلیات وجود. از این میان تنها رساله در علم کلیات وجود به فارسی بوده و سایرین به زبان عربی می باشند. همچنین خیام به درخواست جمعی از دانشمندان اصفهانی در سال 472 هجری قمری ترجمه ای به فارسی از خطبه توحیدیه ابن سینا انجام داده است.
در سفری به شیراز در سال 473 هجری قمری خیام نامه ای از ابونصر محمد بن عبدالرحیم سفری، قاضی القضات فارس - که زمانی شاگرد ابن سینا بودهاست - دریافت می کند که حاوی دو مسئله در باب «کون» و «تکلیف» بود.